تحول کلید توانایی یک سازمان برای رشد و شکوفایی است. مدیران ارشد در صورتی اقدام تحولی را موفق میدانند که این اقدام درنهایت خروجی راهبردی تولید کند. در ادامه خروجی راهبردی را بیشتر توصیف میکنیم، اما تعریف مختصر آن چنین است: ارزش مشتری و عملکرد مالی که با راهبرد شرکتی سازمان همسوست. با توجه به وضعیت سازمان و خروجی هدفگذاریشده، هر اقدام متحولکنندهای اقدامی راهبردی است که باید از طریق روشهای مستقیم و قابل سنجش به راهبرد شرکتی کمک کند.
درصد زیادی از اقدامات تحولی نمیتوانند انتظارات مدیران ارشد را برآورده کنند. بسته به منبع دادهها، بین 70 تا 85درصد از اقدامات تحولی با شکست روبهرو میشوند. این شکست ممکن است ناشی از یک یا چند دلیل باشد. اکثر دلایلی که در پیشینه این حوزه درباره آنها بحث شده، مواردیاند که ما آنها را دلایل «نرم» مینامیم، مانند ضعف در جلب توافق کارمندان برای پذیرش تغییر. با این حال، حتی اگر به همه مسائل نرم هم توجه کنیم، مسائل سختافزاری و زیربنایی، مانند پیادهسازی یک دارایی فناورانه اشتباه، همچنان اقدامات را با شکست مواجه میکنند. پیش از سرمایهگذاری در اجرای طرح، سازمان باید مطمئن باشد که با استفاده از ترکیب درستی از نوآوریهای فناورانه و کسبوکاری تحول ایجاد میکند.
تحول چیز جدیدی نیست؛ سازمانها همیشه در نقطهای از حیاتشان تحول داشتهاند. بهطور سنتی، تحولها بهصورت طراحی مجدد فرایند کسبوکار دیده و اجرا میشدند. با وجودی که داشتن دیدگاه فرایندی هنگام تحول فرایندها لازم است، اما طراحی مجدد فرایند کسبوکار بهترین رویکرد برای ایجاد تحول در یک سازمان نیست؛ حقیقت این است که فناوریهای امروزی قابلیت ایفای نقشهای کلیدی را دارند. در طرف دیگر این طیف، قدرت فناوری، سازمانها را به سمت این تفکر سوق داده که میتوانند بهصِرف استفاده از رویکرد فناوریمحور تحول ایجاد کنند و خروجیهای راهبردی کسبوکار را به دست آورند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.