Bye Bye Banks؟ یا خداحافظ بانک‌ها؟

خداحافظ بانک‌ها

اگر وقت ندارید که کتاب‌های قطوری که درباره فین‌تک نوشته‌شده لااقل این کتاب ۱۰۰ صفحه‌ای را بخوانید.

کتاب Bye Bye Banks؟ یا «خداحافظ بانک‌ها؟» نوشته جیمز هی‌کاک و شین ریچموند است. این کتاب مصداق سهل ممتنع است. حجم بسیار کمی دارد اما همه آن چیزهایی که لازم است یک بانکدار درباره جریان‌های جدید در صنعت بانکداری بداند را یکجا خلاصه کرده است. این کتاب درباره این صحبت می‌کند که چگونه جریان جایگزینی، کاهش و حذف بانکداری خرد توسط استارت‌آپ‌های فناوری همه‌چیز را تغییر می‌دهد. این کتاب می‌خواهد به بانکدارها بگوید که چگونه خودشان را نجات دهند. در ادامه بخشی از این کتاب را می‌خوانید. این کتاب در «شبکه راه پرداخت» ترجمه و منتشر شده است.

از زمانی که بیل گیتس، مرگ بانک‌ها را پیش‌بینی کرده بود حدود ۲۰ سال می‌گذرد اما بانک‌ها همچنان بر جای خود باقی‌مانده‌اند. آیا به مقطعی که بیل گیتس، پیش‌بینی کرده بود نرسیده‌ایم؟ آیا در بیست سال آینده، شاهد پایان بانک‌ها به این شکلی که می‌شناسیم خواهیم بود؟ ما بر این باوریم که چنین خواهد شد و این کتاب سناریوی جدیدی برای چگونگی این رخداد، ارائه خواهد داد. این سناریو، به‌طور خلاصه آمده که می‌توانید در کمتر از دو ساعت آن را مطالعه کنید اما اگر واقعاً زمان کمی دارید، در ابتدای کتاب نیز یک نسخه پنج‌دقیقه‌ای از مباحثات، ارائه‌شده که در اینجا به برخی از آن‌ها می‌پردازیم.

مثال ژان کوم را در نظر بگیرید. وی در سال ۱۹۷۶ در اوکراین متولد شد و در دهه ۱۹۹۰ به همراه مادر و مادربزرگش به کالیفرنیا مهاجرت نمود. ژان در سال ۲۰۰۹ برنامه واتس‌آپ، برنامه معروف پیام‌رسان تلفن همراه را ابداع کرد.

در فوریه ۲۰۱۴ واتس‌آپ به قیمت ۱۹ میلیارد دلار توسط فیس‌بوک، شرکتی که خودش در آن زمان تنها ۱۰ سال داشت، خریداری شد. سرعت رشد واتس‌آپ، شگفت‌آور بود اما زمانی که می‌شنوید تیمِ آن تنها پنجاه‌وپنج نفر بودند قطعاً بر شگفتی شما افزوده خواهد شد.

در طی پنج سال، یک تیم کوچکِ جوان، کسب‌وکاری راه‌اندازی کرد که با یکی از بزرگ‌ترین برندهای جهان رقابت می‌کرد. تنها اپراتورهای مخابراتی نیستند که این تهدید رقابتی را احساس می‌کنند. متصدیان رسانه، سرگرمی، سفر و بخش‌های بی‌شمار دیگر نیز رنج ناشی از ورود استارت‌آپ‌های فناوری را به کسب‌وکار خود متحمل شده‌اند؛ استارت‌آپ‌هایی که چابکیِ بیشتر، تیم‌های کوچک‌تر و زیرساخت‌های فیزیکی کمتری نسبت به شرکت‌های سنتی دارند و محصول آن‌ها اساساً یک کد کامپیوتری است.

بانک‌های سنتی نیز مانند متصدیان بخش‌های بی‌شمار دیگر، به دلیل اندازه بزرگشان و نیز اینکه هنوز مقدار هنگفتی درآمد دارند نمی‌توانند با تغییرات، همگام شوند. کشفِ مدل‌های جدید کسب‌وکار می‌تواند با مدل کنونی آن‌ها رقابت کرده یا به آن صدمه بزند.

آن‌ها خود را زیر بار سنت می‌یابند؛ فناوریِ سنتی، فرایندهای سنتی و تفکرِ سنتی. بزرگان بانکداری با یک چالش دیگر نیز روبرو هستند: ازآنجاکه هزینه هماهنگ‌سازی بالاست، نمی‌توانند همگام با تازه‌واردان چابک، تغییرات را اعمال کنند. بااین‌حال بسیاری در این صنعت احساس می‌کنند که قوانین نظارتی، آن‌ها را در برابر استارت‌آپ‌ها محافظت می‌کند. البته این لایه محافظتی ممکن است کنار برود، چراکه دولت‌ها با تغییر نظارت‌ها، تازه‌واردان را تشویق کرده و رقابت را ترویج می‌دهند. به‌وضوح قابل‌مشاهده است که طوفانی از رقابت، فناوری، تغییرات رفتار مشتری، نظارت و قانون‌گذاری می‌تواند بر سر کسب‌وکاری خراب شود که تصور می‌کنیم با پول، نجات خواهد یافت. در این کتاب چگونگی این رخداد را توضیح خواهیم داد.

در کتاب «خداحافظ بانک‌ها؟»، محرک‌های مهم تغییر که بر متصدیان تمامی بخش‌ها تأثیرگذارند موردبررسی قرارگرفته‌اند. محرک اصلی، فناوری است که در حال پیشروی در قابلیت و شیوه دسترسیِ خدمات است. این محرک، خود دو عامل دیگر را ایجاد می‌کند: رفتار مشتری که با تغییر شیوه تعامل ما با همه‌چیز، ناشی از اتصال به اینترنت در تمامی مکان‌ها و تغییرات کانال‌ها، متغیر بوده و رقابت بازار بدان معنا که هزینه پایینِ ورود، به معنای وجود رقبای بیشتر است. ضمن آنکه هزینه بسیار پایینِ تولید و توزیع به معنای این است که رقبای جدید می‌توانند در کمترین زمان به ارزش بالایی دست پیدا کنند. به نظر می‌رسد هیچ صنعتی از این اتفاق، در امان نیست. این مسئله به‌ویژه در مورد بانکداری صدق می‌کند که در آن هر جنبه از مدل کسب‌وکار، هدفِ گروهی از شرکت‌های فناوری با تمرکز بالا بر تجربه مشتری، قرارگرفته است.

فصل نخست این کتاب درباره فشار عوامل دگرگون‌کننده و محرک‌های تغییر صحبت می‌کند و در یک جدول، نقش‌آفرینانِ نوظهور ازجمله اوبر، واتس‌آپ، اِسکایپ و غیره را در دگرگونیِ بازار با یکدیگر مقایسه کرده و شیوه رقابت این نوظهورها با سیستم‌های سنتی و درنهایت، تفاوت ایجادشده در تجربه مشتریان را به تصویر می‌کشد.

فصل دوم به مدل کسب‌وکار بانکداری خرد، پرداخته و فهرستی مفید و مختصر درباره تازه‌واردهای کلیدی که این بازار را هدف، قرار داده‌اند ارائه می‌دهد. برخی از حیطه‌هایی که مورد هدف هستند عبارت‌اند از: بانکداری روزمره / وام‌دهی / پس‌انداز و سرمایه‌گذاری / پرداخت / انتقال پول بین‌المللی / پول و مدیریت آن.

در فصل سوم، با توجه به مروری بر نوظهورهای بانکداری و جنبه‌ای از مدل بانکداری که موردحمله آن‌هاست، یک سناریو ارائه می‌شود که باور دارد از پیش، رخ‌داده است. ابتدا سناریو را با استفاده از رویدادهای صنعت مخابرات و چگونگیِ به چالش کشیدنِ مهره‌های سنتی معرفی می‌کند؛ و سپس در مورد بانکداری به کار می‌گیرد. این سناریو اظهار می‌کند که متصدیان، توسط کسب‌وکارهای نرم‌افزاری و فناوری‌های جدید، جایگزین، ناپدید و کلاً حذف می‌شوند.

نباید این حقیقت را نادیده بگیریم که بسیاری از افراد باهوش در بانک‌ها حضور دارند که به‌خوبی از تغییراتِ در حال ظهور، آگاهی دارند. نویسندگان این کتاب، نقطه نظرات تعدادی از مدیران اجرایی بازنشسته بانک‌ها را از طریق مصاحبه‌های دونفره، تحقیق‌های پرسشنامه‌ای و شام‌های کاری، جویا شده و از آن‌ها درباره تأثیر استارت‌آپ‌ها، هزینه همگامی با استارت‌آپ‌هایی که سدِ راه نقش‌آفرینانِ فعلی شده‌اند، عدم اطمینان مشتریان به استارت‌آپ‌ها برای مدیریت پول و مانع‌سازانِ نوآور، پرسیده‌اند. این گفتگوها حول سه موضوع انجام‌شده‌اند: مردم، فرهنگ و فناوری که در فصل چهارم موردبحث قرار خواهند گرفت.

اداپتیولَب

کتاب «خداحافظ بانک‌ها؟» در سال ۲۰۱۵ میلادی توسط شرکت اداپتیولَب به چاپ رسیده است. تمرکز کاری این شرکت روی کسب‌وکار بتا است. کسب‌وکاری که از یک تخته‌سنگ هم می‌تواند شروع شود. کسب‌وکاری که چابک، توانمند، شجاع و یادگیرنده است. اساساً دیجیتال است، نه دیجیتالی شده. خودش فرصت‌ها را به چنگ می‌آورد، از چالش نمی‌هراسد، چالش‌برانگیز و پذیرنده چالش است؛ و همه این ویژگی‌ها برای بتابانک هم صدق می‌کند.

در فصل آخر به‌صورت خلاصه، گزینه‌های مختلفی که بانک‌ها دنبال می‌کنند موردبررسی قرارگرفته‌اند: نقل و انتقالات دیجیتال، نوآوری خدمات و محصول و مشارکت یا سرمایه‌گذاری در استارت‌آپ‌ها. درحالی‌که بر این باوریم این موارد می‌توانند باعث تغییر شوند عقیده داریم بانک‌ها برای تأثیرگذاری بر سه عنصرِ مهم ذکرشده در مصاحبه‌ها مبارزه خواهند کرد: مردم، فرهنگ و فناوری. پاسخ اصلیِ پرسش‌ها اما یک واژه است: «بتابانک.»

 

بتابانک یک سازمان واحد با رهبری مجزاست. یک شروع تازه که فرصت تفکر مجدد از ابتدای کار را فراهم می‌کند. ده مدل عملیاتی برای رهبران بانکی ارائه خواهد شد. این بهترین دیدگاه برای طرح یک پیشنهاد، یک مدل خدمت‌رسانی و نیز سازمانی است که در آن سرعت تغییر در حال افزایش است؛ نه نسخه‌ای از مدل کسب‌وکار که طی صدها سال، تغییر نکرده است. رهبران بانک‌ها نباید شدت این تغییر را دست‌کم یا نادیده بگیرند. نیلی کروز، رئیس آژانس دیجیتال کمیسیون اروپا در داووس سال ۲۰۱۴ بیان داشت: «من با مدیران عامل بانک‌هایی ملاقات داشتم که به من گفتند مدل‌های کسب‌وکارشان، تکه‌تکه شده است. در آینده، بانکداری مجازی، عرصه را از آنِ خود خواهد کرد که رقبای اصلی آن، شرکت‌های فناوری هستند، نه دیگر بانک‌ها.» یک سال بعد، مارک کارنی، رئیس بانک انگلند گاوِرنِر، بیان داشت که «صنعت بانکداری در برابر حملاتی از نوع اوبر، آسیب‌پذیر بوده و این موقعیت، تهدیدکننده است.» نیروهای محرکِ این تغییر، انکارناپذیرند. پرسش درباره «اگر» بودنِ تجدید بانکداری نیست، سؤال در مورد زمان رخداد آن است.

نویسندگان کتاب «Bye Bye Banks؟»، جیمز هی‌کاک – مؤسس و رئیس هیئت‌مدیره شرکت اداپتیو لَب، آژانس خدمات و محصولات دیجیتال و شین ریچموند روزنامه‌نگار، نویسنده و مشاور عرصه فناوری است. ابتدای کتاب با جمله‌ای از جَک‌وِلش، از مدیران سرشناس اسبق شرکت جنرال الکتریک آغازشده که می‌گوید: «اگر میزانِ تغییرِ بیرون، بیشتر از میزان تغییر درون باشد، پایان، نزدیک است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *